13


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 17 ارديبهشت 1394برچسب:, | 18:16 | نویسنده : رسول |

11


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 17 ارديبهشت 1394برچسب:, | 18:3 | نویسنده : رسول |

10


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 17 ارديبهشت 1394برچسب:, | 17:54 | نویسنده : رسول |

9


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 17 ارديبهشت 1394برچسب:, | 17:49 | نویسنده : رسول |

1


برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 6 ارديبهشت 1394برچسب:, | 17:27 | نویسنده : رسول |

کجاروم من ازاین در.که خانه ام اینجاست

کبوترتوام وآشیانه ام اینجاست

اگرچه بال وپرمن شکسته اما شکر

نشسته ام به سرایت که لانه ام اینجاست

دلم گرفته بهانه.برای دیدن تو

نمی روم من ازاینجابهانه ام اینجاست....

اللهم عجل لولیک الفرج

**********

همه دلهای شکسته راتومرهمی

بیاکه این دردبی تو دوا نمی شود

عالمی چشم براه منتقم عادلند

این محکمه بی توبرپانمیشود

**********

توای صفای ضمیرم چرانمی آیی؟

چرابهانه نگیرم چرانمی ایی؟

اگه حجاب ظهورت وجودپست من است

دعاکن ک بمیرم.چرانمیایی؟

اللهم عجل لولیک الفرج

**********

صبرم ازکاسه دگرلبریزاست

اگراین جمعه نیاید چه کنم؟

آنقدرمن خجل ازکارخودم

اگراین جمعه بیاید چه کنم؟

**********

عمری است که درسوزغم فاطمه هستی

دلسوخته ی عمرکم فاطمه هستی

من مطمئنم روزظهورت اول

درفکربنای حرم فاطمه هستی

اللهم عجل الولیک الفرج

**********

آقاجان.

کشاورزدعای باران خواندوباران امد

کاش توراخواسته بود

وکاش توآمده بودی

**********

خودت گفتی وعده دربهار است

بهارامددلم درانتظاراست

بهارهرکسی عیداست ونوروز

بهارعاشقان دیداریاراست

اللهم عجل لولیک الفرج

**********

بیاوگرنه دراین انتظار.خواهم مرد

اگرکه بی توبیایدبهار.خواهم مرد

به روی گونه ی من.اشک سالهاجاری است

وزیرپای همین آبشارخواهم مرد

خبررسیدکه توبابهارمی آیی

درانتظارتومن تابهارخواهم مرد

نیامدی وخداآگه است من هرروز

به اشتیاق رخت چندبارخواهم مرد

**********


برچسب‌ها:

تاريخ : یک شنبه 6 ارديبهشت 1394برچسب:, | 12:54 | نویسنده : رسول |

1


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 28 فروردين 1394برچسب:, | 9:14 | نویسنده : رسول |

این کلیپ شامل6قسمت هست ک تمامی سمت ها در همین لینک موجوداست وپس ازپایان قسمت اول قسمت های دیگرقابل مشاهده است


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 7 فروردين 1394برچسب:, | 18:59 | نویسنده : رسول |

2


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 7 فروردين 1394برچسب:, | 18:55 | نویسنده : رسول |

1


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 7 فروردين 1394برچسب:, | 18:52 | نویسنده : رسول |


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 7 فروردين 1394برچسب:, | 18:41 | نویسنده : رسول |

مهدی می آید تا...

*مهدي مي آيد تا همه بردگان را در سراسر جهان آزاد كند 
مهدي برده اي روي زمين نخواهد گذاشت مگر آنكه آزادش كند
هيچ بدهكاري در دنيا نمي ماند و رسم بدهكاري بر خواهد افتاد.

*هيچ ظلمي نسبت به هيچ كسي نمي ماند مگر آنكه مهدي آن را برطرف سازد.

*تمام انسانها براي مهدي مهم و ارزشمندند ، كوچكترين حق براي او
بزرگ است و آن را فروگذار نخواهد كرد و هيچ حقي از حقوق بشري پيش مهدي
كوچك نيست.

*در روايات آمده مهدي چنان متواضع و مردمي اي است كه گويا با دست خود عسل در
دهان مردم مي گذارد.

*در رستاخيزِ مهدي، هرچه هست درستي و برادري و رحمت و صلح و يگانگي است.

*او امينت جهاني را او خواهد آورد.

*شعار جامعه اي كه مهدي مي سازد محبت است هر كس هر چه نياز دارد بي ممانعتي
از جيب ديگري بر مي دارد .
مردم از هم سود نمي گيرند ؛
كينه از دلها بيرون مي رود .
نظام اقتصادي جهان زير و رو مي شود...

*روش حضرت اين است كه با كار گزاران خود بسيار سختگيرند و با مردم عادي به
خصوص محرومين بسيار مهربانند. به طور يكه بعد از مدتي ديگر هيچ مستمند در
جامعه باقي نمي ماند.

*بشريت در دوران او معني واقعي زندگي بشري و انساني را مي فهمد.
آرمانهاي تمام دنيا را او محقق خواهد كرد.

* او رازهاي عالم را مي داند ؛علم و كتاب و سنت در دست اوست.
*چهره اش به پيغبر مي ماند موهايش بر شانه هايش ريخته و بوي خوش مي دهد.

*در روايت آمده مهدي از همه بشريت 313 نفر را برگزيده كه اينها كادر اصلي و
مديران او در انقلاب جهان هستند كه 50 نفر آنها زن هستند. در واقع پنجاه زن
در انقلاب مهدي جهان را اداره مي كنند يعني در عالي ترين و پيچيده تري
مناسبات عالم وارد مي شودند و تصميم گيري مي كنند.

* در روايتي از امام باقر(ع) آمده وقتي قائم ما ظهور كند دست خود را
بر سر بندگان خدا خواهد كشيد و تمام قدرت عقلاني بشر را متمركز و
مجتمع مي كند يك مرتبه سطح عقلانيت بشر به طور جهشي چندين پله صعود مي كند.
در حدي كه زنان خانه داري كه در خانه به وظيفه همسر داري و تربيت فرزند مي پردازند نيز از علم بي بهره نمي مانند.


برچسب‌ها:

تاريخ : پنج شنبه 6 فروردين 1394برچسب:, | 16:56 | نویسنده : رسول |

باکپی کردن کد زیر در مرورگرخود فیلم را مشاهده کنید.


برچسب‌ها:

تاريخ : سه شنبه 26 اسفند 1393برچسب:, | 9:15 | نویسنده : رسول |

از تمامی دوستانی که قدم تو این وبلاگ میزارین صمیمانه

خواهشمندم برای ظهورهرچه زودتروسلامتی اقاامام زمان(عج)

درحدتوانی ووقتی که دارن صلوات بفرستن وتعدادش رو برام

 

تونظرات بزارن.

به امیدروزی که مهدی موعودجهان بر قدوم مبارک خودغرق در صلح

 

ونیکی وعدالت کند

**اللهم عجل لولیک الفرج**

اللهم صل علی محمدوآل محمدوعجل الفرجهم

دوستان منتظرم


برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 23 اسفند 1398برچسب:, | 17:57 | نویسنده : رسول |

 

نام پدر ومادر امام زمان(عج)

نام پدر این بزرگوار امام حسن عسکری(ع)پیشوای یازدهم مسلمانان والبته شیعیان

 

جهان.نام مادر گرامی ایشان نرجس خاتون(س)میباشد که بنابه روایات یک شاهزاده رومی

 

بوده اند ودرخواب با امام حسن(ع)آشناشده ومسلمان میشود.

امام زمان(عج) تنها فرزنداین خانواده بودند.

مقام ومنصب:

ایشان معصوم چهاردم وامام دوازهم شعیان هستند.

تاریخ ولادت:

یکسال ویک ماه ازازدواج امام حسن ونرجس خاتون میگشذت که درروزجمعه نیمه

 

شعبان255هجری قمری مهدی(عج)زمین رابه قدوم مبارک خود فرخنده میکند.

ازشیخصدوق درکمال الدین نقل میکندنرجس خاتون روزی نوری وادربدنشان میشود

 

وموضوع راباامام حسن درمیان میگذاردوایشان میفرمایند:

امااورانویدبه بارداری امام زمان میدهدومیفرمایند:پسری می اوری که نامش محمداست

 

وجانشین خواهدبود.

مدت عمرشریف ایشان:

ازسال255تاکنون(سلامتی اقاامام زمان(عج)صلوات).

سال ب امامت رسیدن وسن ایشان در ان هنگام:

سال به امامت رسیدن260هجری وسن ایشان هنگام این امر5سالگی بوده.

دوران زندگی:

دوران زندگی امام به چهار قسمت تجزیه میشود.

1_ازتولدتاغیبت: حضرت پس از تولد حدود5سال تحت سرپرستی پدربزرگوارشان ب صورت

 

نیمه مخفی زندگی کردند.یکی از کارهای مهم امام حسن عسکری(ع)دراین دوران معرفی

 

کردن امام زمان به بزرگان شیعه بود که پیش فوت ایشان مشکلی درخلافت پیش نیاید.

2_غیبت صغری:

پس ازشهادت امام حسن عسکری در سال260 قمری این دوره آغازشد وتاسال329قمری

 

ادامه داربود.لازم به ذکراست که دراین دوره امام به وسیله4نائب خودبه امورمردم

 

میپرداختند.

3_غیبت کبری:

این دوران از سال329قمری شروع شد وتازمانی که خداوندمتعال مصلحت بداندادامه

 

خواهد داشت .دراین دوره پرسش وپاسخ مردم برعهده ی نائبان عام ان حضرت هست وایشان نایب خاصی رامعرفی نکرده اند.

4_دوره ی حکومت:

پس ظهور امام زمان(عج)براساس احکام اسلام حکومت واحدجهانی تشکیل خواهد دادکه

 

درسایه آن سرتاسر عالم گیتی عاری از ظلم وستم ومملو عدل وداد خواهد شد.

تاریخ وسبب شهادت:

امام اکنون زنده و ب خواست خدای متعال تازمان فرج زنده خواهندبود.

سپس چندسال حاکم الاطلاق روی زمین خواهدگردیدکه مدت ان درروایات بطورمختلف

 

از7.8.9.10ویا19سال خواهدبود.که هریک ازاین سال ها براربا7سال کنونی خواهدبود

 

(بطورمثال اگر7سال باشد برابربا70سال است).

پس ازشهادت ان حضرت به مدت40روزجهان غرق در فتنه وهرج ومرجخواهدشد وسپس

 

عمر این دنیابه پایان رسیده و عالم قیامت برپامیگردد.


برچسب‌ها:

تاريخ : شنبه 23 اسفند 1393برچسب:, | 17:15 | نویسنده : رسول |

ﻓﺪﺍﯼ ﺭﻫﺒﺮﻡ ﺑﺸﻮﻡ ...
ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻫﻤﻪ " ﻣﺎﻫﻮﺍﺭﻩ " ﺣﺮیف ﺍﯾﻦ "ﻣﺎﻫﭙﺎﺭﻩ " ﻧﻤﯽﺷﻮﻧﺪ ...
ﺑﺮﺧﯽ ﻣﯿﮕﻮﯾﻨﺪ :
ﻣﺎﺑﺖ ﻧﻤﯿﭙﺮﺳﺘﯿﻢ، ﻣﺎﺧﺪﺍﻣﯿﭙﺮﺳﺘﯿﻢ، ما بتی ﺑﻪ ﻧﺎﻡ ﺧﺎﻣﻨﻪ ﺍﯼ ﺭﺍ ﺧﻮﺍﻫﯿﻢ ﺷﮑﺴﺖ.

ﭘﺎﺳﺦ ﻣﯿﺪﻫﯿﻢ : ﺧﺎﻣﻨﻪ ﺍﯼ ﺑﺖ ﻧﯿﺴﺖ،ﺗﺒﺮﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺧﺪﺍ ﺩﺍﺭﺩ ﻭ ﺑﺎ ﺁﻥ ﺗﺒﺮ ﺑﺖ ﺷﺮﻕ ﻭﻏﺮﺏ ﺭﺍﻣﯿﺸﮑﻨﺪ ﻭ ﻣﻘﺪﻣﺎﺕ
ﺣﻀﻮﺭﺻﺎﺣﺐ ﺍﻟﺰﻣﺎﻥ . ﻋﺞ . ﺭﺍ ﻓﺮﺍﻫﻢ ﻣﯿﮑﻨﺪ . . .

ﺧﺎﻣﻨﻪ ﺍﯼ ﺧﺪﺍ ﻧﯿﺴﺖ ...
ﻧﺎﺧﺪﺍﯼ ﺑﺎﺧﺪﺍﺳﺖ ...

ﺭﻫﺒﺮﯼ ﮐﻪ ﻏﺮﻕ ﺩﺭﺁﺭﺯﻭﯼ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺩﺭ ﺭﮐﺎﺏ ﺍﻣﺎﻡ ﺯﻣﺎﻧﺶ ﺍﺳﺖ ...

ﺍﻟﻠﻬﻢ ﺍﺣﻔﻆ ﺳﯿﺪﻧﺎﻭﻗﺎﺋﺪﻧﺎ ﻭﺍﻣﺎﻣﻨﺎﺍﻟﺨﺎﻣﻨﻪ ﺍﯼ !!××!!


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 22 اسفند 1393برچسب:, | 18:1 | نویسنده : رسول |
عکس و تصویر خداروشکرحراج وسایل شیطان !!!

روزی شیطان همه جا اعلام کرد قصد دارد از کارش دست بکشد و وسایلش را با تخفیف ویژه به حراج بگذارد!

همه مردم جمع شدن و شیطان وسایلی از قبیل : غرور، خودبینی، شهوت، مال اندوزی، خشم، حسادت، شهرت طلبی و دیگر شرارت ها را عرضه کرد...

در میان همه وسایل یکی از آنها بسیار کهنه و مستعمل بود و بهای گرانی داشت!
کسی پرسید : این عتیقه چیست !؟
شیطان گفت : این نا امیدی است...
شخص گفت : چرا اینقدر گران است !؟
شیطان با لحنی مرموز گفت :
این موثرترین وسیله من است !
شخص گفت : چرا اینگونه است !؟
شیطان گفت : هرگاه سایر ابزارم اثر نکند فقط با این میتوانم در قلب انسان رخنه کنم و وقتی اثر کند با او هر کاری بخواهم میکنم...
این وسیله را برای تمام انسانها بکار برده ام، برای همین اینقدر کهنه است

برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 22 اسفند 1393برچسب:, | 17:59 | نویسنده : رسول |

کد رادرقسمت ادرس مرورگرخودتقراردهیدتا فیلم پخش شه


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 22 اسفند 1393برچسب:, | 17:51 | نویسنده : رسول |

داداشم منو دید تو خیابون.. با یه نگاه تند بهم فهموند برو خونه تا بیام..
خیلی ترسیده بودم.. الان میاد حسابی منو تنبیه میکنه..

نزدیک غروب رسید.. وضو گرفت دو رکعت نماز خوند
بعد از نماز گفت بیا اینجا
خیلی ترسیده بودم

گفت آبجی بشین

نشستم
بی مقدمه شروع کرد یه روضه از خانوم حضرت زهرا خوند حسابی گریه کرد منم گریه ام گرفت
بعد گفت آبجی میدونی بی بی چرا روشو از مولا میپوشوند
از شرم اینکه علی یدفعه دق نکنه
آخه غیرت الله

میدونی بی بی حتی پشت در هم نزاشت چادر از سرش بیفته!

میدونی چرا امام حسن زود پیر شد
بخاطر اینکه تو کوچه بود و نتونست کاری برا ناموسش کنه

آبجی حالا اگه میخوای منو دق مرگ نکنی
تو خیابون که راه میری مواظب روسری و چادرت باش
یدفعه ناخداگاه نره عقب و یه تار موت بیفته بیرون
من نمیتونم فردای قیامت جواب خانوم حضرت زهرا رو بدم
سرو پایین انداخت و شروع کرد به گریه کردن..
اومد سرم رو بوسید و گفت آبجی قسمت میدم بعد از من مواظب چادرت باشی

از برخوردش خیلی تعجب کردم.. احساس شرم میکردم
گفتم داداش ایشاالله سایه ات همیشه بالا سرمه.. پیشونیشو بوسیدم...

سه روز بعد خبر آوردن داداشت تو عملیات والفجر به شهادت رسیده

بعدا" لباساشو که آوردن دیدم جای تیر مونده رو پیشونی بندش...
سربند یا فاطمه الزهرا.س..

حالا هر وقت تو خیابون یه زن بی چادر رو میبینم... اشکم جاری میشه..
پیش خودم میگم حتما" اینا داداش ندارن که....


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 22 اسفند 1393برچسب:, | 17:45 | نویسنده : رسول |

دعوا شده بود
آقا امیرالمومنین(ع) رسید
گفت:آقای قصاب بذار بره!
قصاب گفت به تو ربطی نداره ودستشو برد بالا محکم گذاشت تو صورت حضرت علی(ع)
آقا سرشو انداخت پایین و رفت
(زمان خلافت)
مردم ریختند و گفتند فهمیدی کیو زدی؟!
قصاب گفت نه فضولی میکرد زدمش
گفتند زدی تو گوش حضرت علی(ع)خلیفه مسلمین
قصاب ساتور رو برداشت ودستشو قطع کرد
گفت دستی که بخوره توی صورت حضرت علی (ع) مال من نیست...
جیگرشو داری یه چیزی بهت بگم؟؟؟
امام زمان(ع)فرمودند:
باهرگناهی که میکنی یه سیلی تو صورت من میزنی!!!!


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 22 اسفند 1393برچسب:, | 17:44 | نویسنده : رسول |


چه ظالمانه یادمان میرودکه هستی!
ماکه روزیمان راازسفره تومیبریم ومیخوریم،باشیطان میپریم ومی گردیم...
میدانم گناه هم که میکنیم،بازدلت نمی آید نیمه شب درنمازدعایمان نکنی!

اللهم عجل لولیک الفرج


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 22 اسفند 1393برچسب:, | 17:42 | نویسنده : رسول |
 

ورود امام زمان ممنوع!!!

شوخی نبودکه،شب عروسی بود!!

همان شبی که هزارشب نمیشود

همان شبی که همه به هم محرمند...

همان شبی که وقتی عروس بله میگوید

به تمامی مردان داخل تالارکه نه،به تمام مردان شهرمحرم میشود!
این را ازفیلم هایی که درفضای سبزداخل شهرمیگیرندفهمیدم!!

همان شبی که فراموش میشودعالم محضرخداست...

آهان یادم آمد،

این تالارمحضرخدانیست،تامیتوانیدمعصیت کنید!!

همان شبی که دامادهم آرایش میکند...

همه وهمه آمدندحتی خان دایی...

اماای کاش امام زمانمان هم می آمد،حق پدری دارندبرما...!!

مگرمیشوداونباشد؟!

عروس برایش کارت دعوت نفرستاده بود،اما آقا آمده بود...

به تالارکه رسیدسردرتالارنوشته بودند:ورودامام زمان ممنوع!!

دورترهاایستادوگفت دخترم عروسیت مبارک ولی...

ای کاش کاری میکردی تامن هم میتوانستم بیایم...

مگرمیشودشب عروسی دخترپدرنیاید؟!من آمدم اما...

گوشه ای نشست وبرای خوشبختی دخترکش دعاکرد...

چه ظالمانه یادمان میرودکه هستی!
ماکه روزیمان راازسفره تومیبریم ومیخوریم،باشیطان میپریم ومی گردیم...
میدانم گناه هم که میکنیم،بازدلت نمی آید نیمه شب درنمازدعایمان نکنی!
اللهم عجل لولیک الفرج


برچسب‌ها:

تاريخ : جمعه 22 اسفند 1393برچسب:, | 17:37 | نویسنده : رسول |

این جشن‌ها برای من «آقا» نمی‌شود

شب با چراغ عاریه، فردا نمی‌شود

خورشیدی و نگاه مرا می‌کنی سفید

می‌خواستم ببینمت؛ امّا نمی‌شود

شمشیرتان کجاست؟ بزن گردن مرا

وقتی که کور شد گرهی، وا نمی‌شود

یوسف! به شهر بی‌هنران وجه خویش را

عرضه مکن؛ که هیچ تقاضا نمی‌شود

اینجا، همه من‌اند؛ منِ بی‌خیالِ تو

اینجا کسی برای شما، ما نمی‌شود

آقا! جسارت است؛ ولی زودتر بیا

این کارها به صبر و مدارا نمی‌شود

تا چند فرسخی خودم، ایستاده‌ام

تا مرز یأس، تا به عدم، تا «نمی‌شود»

می‌پرسم از خودم: غزلی گفته‌ای؛ ولی

با این همه ردیف، چرا با «نمی‌شود»؟


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 29 دی 1393برچسب:, | 18:35 | نویسنده : رسول |

اللهم عجل الولیک الفرج 

گل ظهور
غم فراق تو دل را اگرچه سنگین است

فدای آن غم تلخت, چقدر شیرین است!

اگر چه نیست جفا، کار تو, نمی‌دانم

چرا مرام تو در ذره پروری این است؟

دلم ز دوری‌ات ای گل به سینه‌ام پژمرد

نوای بلبل طبعم ز غصه غمگین است

بیا بیا که ز یمن تو باغ می‌خندد

در انتظار رُخت, بی‌قرار نسرین است

بیا بیا که حضورت به گلشن دل‌ها

برای زخم گل داغدیده تسکین است

گل ظهور تو کی برگ و بار خواهد داد؟

در انتظار فرج خوشه‌های پروین است

بیا که فتنه به آفاق می‌کند بیداد

ببین که باد مخالف به پرچم دین است

همیشه منتظرت روی جاده می‌مانم

نگاه باور دل امتداد پرچین است


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 29 دی 1393برچسب:, | 18:30 | نویسنده : رسول |

شعر تنهایی

سکوت کوچه‌های تارِ جانم، گریه می‌خواهد

تمام بندبندِ استخوانم، گریه می‌خواهد

ببار ای ابر باران‌زا! میان شعرهای من

که بغض آشنای آسمانم، گریه می‌خواهد

بهاری کن مرا جانا! که من پابند پاییزم

و آهنگ غزلهای جوانم، گریه می‌خواهد

نمی‌خواهم دگر آیینه را؛ چشمان من مُردند

که در متنش نگاه ناتوانم، گریه می‌خواهد

چنان دق کرده احساسم میان شعر تنهایی

که حتّی گریه‌های بی‌امانم، گریه می‌خواهد


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 29 دی 1393برچسب:, | 18:25 | نویسنده : رسول |

ما نمی‌دانیم و نمی‌توانیم شکر این نعمت را چگونه بجای بیاوریم که گِل ما را از باقی ماندة گلِ حضرت مهدی «روحی و ارواح العالمین له الفدا» سرشته‌اند.

ما خودمان خوب می‌دانیم که این عشق را به ما داده‌اند و امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف ما را از میان همة بندگان خدای سبحان را صلا زده است و سر سفرة کریمانة خویش نشانده است.

من بی‌مایه که باشم که خریدار تو باشم؟

حیف باشد که تو یار من و من یار تو باشم

تو مگر سایة لطفی به سروقتِ من آری

که من آن مایه ندارم که به مقدار تو باشم

خویشتن بر تو نبندم که من از خود نپسندم

که تو هرگز گُل من باشی و من خار تو باشم

هرگز اندیشه نکردم که کمندت به من افتد

که من آن وَقع ندارم که گرفتار تو باشم

هرگز اندر همه عالم نشناسم غم و شادی

مگر آن وقت که شادی خور و غمخوار تو باشم

گُذر از دست رقیبان نتوان کرد به کُویت

مگر آن وقت که در سایة زنهار تو باشم

مردمان عاشق گفتار من ای قبلة خوبان!

چون نباشند؟ که من، عاشق دیدار تو باشم

من چه شایستة آنم که تو را خوانم و دانم

مگرم هم تو ببخشی که سزاوار تو باشم

در پی پاسخ به این پرسش بوده‌ایم که: ما کی؟ کجا؟ و چگونه؟ به شرف این عشق نایل آمده‌ایم؟ جواب آن بود که در واقعه‌ای به نام «عشق غایبانه» و در عالم ارواح، ما عاشق آفریده شدیم و ماجرای این عشقِ غایبانه تا عالم ناسوت کشیده شده است.

در خصوص ابعاد مختلفِ عشق غایبانه، سخن‌ها بسیار گفته‌ایم و امروز کلام خودمان را در این باره به حول و قوة الهی، ادامه می‌دهیم.

جذبة حضرت معشوق پرده نشین عجل الله تعالی فرجه الشریف:

یکی دیگر از ابعادِ عشقِ غایبانه، «جذبة نامرئیِ» حضرت دلدار «روحی وله الفدا» است. «جذبه» را اهل معنا، گاه «کشش» می‌گویند؛ و گاهی «برقِ عشق» و گاهی هم «کمند نامرئی» یار.

جناب حافظ که ـ خود از مجذوبانِ امام زمان «سلام الله علیه» است ـ «جذبه» را در برخی از ابیات عرضی و قدسی خود، «برقِ عشق» نامیده است:

دیدی ای دل که غمِ عشق دگر باره چه کرد؟

چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد؟

آه از آن نرگس جادو که چه بازی انگیخت

آه از آن مست که با مردم هشیار چه کرد؟

برقی از منزل لیلی بدرخشید «سحر»

وه که با خرمن مجنونِ دل افگار چه کرد؟

برقِ عشق، آتش غم در دلِ حافظ زد و سخوت

یار دیرینه ببینید که با یار چه کرد؟


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 29 دی 1393برچسب:, | 18:20 | نویسنده : رسول |

بی‌قرار تؤام و در دل تنگم گِله‌هاست

آه! بی‌تاب شدن عادت کم حوصله‌هاست

مثل عکس رُخ مهتاب که افتاده در آب

در دلم هستی و بین من و تو فاصله‌هاست

بی‌تو هر لحظه مرا، بیم فرو ریختن است

مثل شهری که به روی گُسل زلزله‌هاست

آسمان با قفس تنگ چه فرقی دارد؟

دیدنت آرزوی روز و شب چلچله‌هاست

باز می‌پرسم از آن مسئلة دوری و عشق

و ظهور تو جواب همة مسأله‌هاست


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 29 دی 1393برچسب:, | 18:17 | نویسنده : رسول |

صبحدم پيك مسيحا دم جانان آمد             
گفت برخيز كه آرام دل و جان آمد
سحر از پرده نشينان حريم خلوت               
نغمه برخاست كه شاهنشه خوبان آمد
عاشقان را رسد اين طرفه بشارت زسروش             
كه سحرگاه شب نيمه شعبان آمد
مى ‏كند مرغ سحر زمزم بر شاخ گل             
كه ز نرگس ثمرى پاك بدوران آمد
وارث تاج نبى اوست كه با دعوت حق             
بهر افراشتن پرچم قرآن آمد
شهسواريست كه با صولت و بازوى على             
از پى كشتن كفار به ميدان آمد
مظهر صلح حسن اوست كه با حلم حسن             
پى آرامش دلهاى پريشان آمد
آنكه اندر رگ او خون حسين بن عليست             
پى خونخواهى سالار شهيدان آمد
در ره زهد و عبادت چو على بن حسين             
سوى حق قافله راسلسله جنبان آمد
علم باقر همه در اوست كه با مشعل علم             
رهبر جامعه بى سر و سامان آمد
تا ز ناپاك كند مذهب صادق را پاك             
مظهر راستى و پاكى و ايمان آمد
هم چو كاظم كه بود قبله حاجات و مراد             
دردمندان جهان را پى درمان آمد
چون رضا تا كه كند از رنگ علوم             
وارث افسر سلطان خراسان آمد
اوست سرچشمه تقوا و فضيلت چو جواد             
منبع فيض و جوانمردى و احسان آمد
هادى وادى حق كز پى ارشاد بشر             
با چراغ خرد و دانش و عرفان آمد
يادگار حسن عسگرى پاك سرشت             
كه جهان را كند از عدل گلستان آمد
قائم آل محمد شه اقليم وجود             
كه بفرمانده ى عالم امكان آمد
طبع خاموش رسا باز چو مرغان چمن             
پى تبريك چنين شاد و غزلخوان آمد


برچسب‌ها:

تاريخ : دو شنبه 29 دی 1393برچسب:, | 18:2 | نویسنده : رسول |
صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد
.: Weblog Themes By RoozGozar.com :.

  • قالب وبلاگ
  • اس ام اس
  • گالری عکس